معنی کت بین - جستجوی لغت در جدول جو

کت بین

لغت نامه دهخدا

کف بین

آنکه از دیدن خط های کف دست کسی از وضع و حال و آیندۀ او خبر می دهد

فرهنگ فارسی عمید

کاربین

کاربیننده، کارشناس، کاردان، ماهر، برای مثال شکر ایزد را که ما را خسرویی ست / کارساز و کاربین و کاردان (فرخی - ۲۶۳)

فرهنگ فارسی عمید

کج بین

لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، دوبین
آنکه به جنبه های منفی چیزی توجه می کند، بد اندیش

فرهنگ فارسی عمید

کف بین

(تَ زَ)

کف بیننده. آنکه از روی خطوط کف دست کسان اخلاق آنان را بازگوید و از گذشته و آیندۀ ایشان خبر دهد. (فرهنگ فارسی معین)

لغت نامه دهخدا

کاتبین

(تِ)

جمع واژۀ کاتب در حالت نصبی و جری. نویسندگان.
- کرام الکاتبین، فرشتگان نویسندۀ کارهای خوب و بد:
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است.
حافظ

لغت نامه دهخدا

ده بین

(دِهْ)

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. سکنۀ آن 439 تن می باشد. آب آن از رودخانه فیروزآباد و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)

لغت نامه دهخدا

آب بین

(تُ / تَ)

آب شناس

لغت نامه دهخدا

حق بین

(اَ)

آنکه مراعات حق کند. آنکه حدسهای او صائب است

لغت نامه دهخدا

کت بینی

(کَ)

عمل کت بین. شانه بینی. فالگیری با شانۀ بز وگوسفند و مانند آن. رجوع به کت بین و شانه بین شود

لغت نامه دهخدا

کاربین

آنکه کار را بنگرد، کاردان، کارشناس:
شکرایزد را که ما را خسرویست
کارساز و کاربین و کاردان،
فرخی،
کاربینان که کار او دیدند
از خداترسیش بترسیدند،
نظامی

لغت نامه دهخدا

کج بین

(پَ / پِ کَ کُ نَنْ دَ / دِ)

که کج بیند. احول. لوچ. کاج. (ناظم الاطباء) ، آنکه خطا بیند. کسی که به خطا نگرد. (فرهنگ فارسی معین) :
نیست کج بین را ز ناز آن بهشتی رو خبر
ورنه هر چین جبین آغوش حوردیگرست.
صائب (از آنندراج)

لغت نامه دهخدا

کاتبین

جمع کاتب، نویساران جمع کاتب درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)

فرهنگ لغت هوشیار